سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۲۶: گر مطربی رودی زند، بی می ندارد آبرو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر مطربی رودی زند، بی می ندارد آبرو ور بلبلی عیشی کند، بی گل ندارد رنگ و بو آهنگ تیز چنگ و نی، بی می ندارد شورشی شیرین حدیثی می کند، مطرب شراب تلخ کو؟ با رود خشک و رود زن، تا چند سازم ساقیا آبی ندارد رود او، آبیش باز آور برو چون دور دور من بود، پیمانه ای برده به من من چون صراحی نیستم، کارم بجا می سر فرو خوردن به کاس و کوزه می، باشد طریق زاهدان رندان درد آشام را پیمانه باید یا سبو؟ من با می و معشوقه از دور ازل خو کرده ام امری محال است این که من وین باز خواهم کرد خو در راه او باید شدن گاهی به سر گاهی به پا سلمان نخواهد شد به سر الا چنین در راه او سلمان ساوجی