سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۱۱: خیال خود همه باید، ز سر به در کردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیال خود همه باید، ز سر به در کردن دگر به عالم سودای او گذر کردن زمان زمان به جهانی رسیدن عشقش وزان جهان به جهانی دگر سفر کردن به منزلی که نباشد حبیب اگر باشد سودا دیده نباید، در آن نظر کردن چو شمع در نظر او شبی هوس دارم به پا ستادن و خوش خدمتی به سر کردن مطولست به غایت حکایت عشقش نمی توان به عبارات مختصر کردن فرو مکش سخن موی در میان ای دل چه لازمست سخن را درازتر کردن دل مرا که به بویی است قانع از تو چو مشک چه باید این همه خونابه در جگر کردن؟ درین هوس که تویی باید اول ای سلمان هوای دنیی و عقبی ز سر به در کردن به باد، جان به تمنای دوست بر دادن ز خاک سر به تماشای یار بر کردن سلمان ساوجی