سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۰۱: دل من زنده میگردد به بوی وصل دلداران
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل من زنده می گردد به بوی وصل دلداران دماغم تازه می دارد نسیم وعده یاران الا ای صبح مشتاقان بگو خورشید خوبان را که تا کی ذره سان گردند در کویت هواداران شبی احوال بیماران بپرس از شمع مومن دل که بیمارست و می سوزد همه شب بحر بیماران مرا ای لعبت ساقی ز جام لعل شیرینت بده کامی که در تلخی سر آمد عمر میخواران به هشیاران مده می را به مستان ده که در مجلس قدح خون در جگر دارد، مدام از دست هشیاران صبا از کوی او بویی، بجان گرمی دهد اینک نشسته بر سر کویند و جان بر کف خریداران بهر یک موی چون سلمان گرفتاریست در بندت گرفتارت کند ترسم، شبی آه گرفتاران سلمان ساوجی