سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۹۸: ما به دور باده در کوی مغان آسودهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما به دور باده در کوی مغان آسوده ایم از جفا و جور و دور آسمان آسوده ایم در حضور ما نمی گنجد گرانی جز قدح راستی ما از حضور این گران آسوده ایم زاهدم گوید که فردا خواهم آسود از بهشت گو: برو زاهد بیاسا ما از آن آسوده ایم چرخ در کار زمین است و زمین در بار چرخ هر یکی را حالتی ما در میان آسوده ایم هر که را می بینم از کار جهان در محنت است کار ما داریم کز کار جهان آسوده ایم پیش از این از کبر اگر سودیم سر بر آسمان بر زمین یکسر نهادیم این زمان آسوده ایم صدر جوی بارگاه قرب می گردد به جان بر بساط عجز و ما بر آستان آسوده ایم زین دو قرص گرم و سرد هفت خوان آسمان کس نیاسودست و ما زین هفت خوان آسوده ایم دوستان از بوستان جویند سلمان میوه ها ما به انفاس نسیم بوستان آسوده ایم سلمان ساوجی