سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۹۳: همیشه نرگس مست تو را بیمار میبینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همیشه نرگس مست تو را بیمار می بینم ولی در عین بیماریش مردم دار می بینم جهان می گردد از سودا، سیه بر چشم من هر دم که چشم نازنینت را چنان بیمار می بینم ز شربتخانه لطفت دوایی ده که با دردت دل سست ضعیفم را قوی افکار می بینم ز باد ار می وزد بر من نسیم دوست می یابم به آب ار می رسم در وی خیال یار می بینم نشان طاق ابروی تو را پیوسته می پرسم خیال سرو بالای تو را بسیار می بینم ز باغ حسن خود بر خورد که من در سایه سروت جهانی را ز باغ عمر برخوردار می بینم رخت آیینه حسن است و حسنت صورت و معنی من این صورت که می بینم در آن رخسار می بینم حدیث سوزناک دل از آن با شمع می گویم که بر بالین خود او را به شب بیدار می بینم درون روشن سلمان که هست آیینه عشقت بحمدالله که این آیینه بی زنگار می بینم سلمان ساوجی