سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۸۶: عزم آن دارم که با پیمانه پیمانی کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عزم آن دارم که با پیمانه پیمانی کنم وین سبوی زرق را بر سنگ قلاشی کنم من خراب مسجد و افتاده سجاده ام می روم باشد که خود را در خرابات افکنم ساقی دوران هر آن خون کز گلوی شیشه ریخت گر بجویی باز یابی خون او در گردنم زاهدا با من مپیما قصه پیمان که من از پی پیمانه ای صد عهد و پیمان بشکنم گر به دوزخ بگذرم کوی مغان باشد رهم ور به جنت در شوم میخانه باشد مسکنم بر نوای ناله مستانه ام هر آفتاب زهره همچون ذره رقصد در هوای روزنم رشته جانم بسوزاند دمادم عشق و تاب من چراغم گوییا عشق آتش و من روغنم زنده می گردم به می بی منت آب حیات خود چرا باید کشیدن ننگ هر تر دامنم من پس از صد عصر کاندر زیر گل باشم چو می گردد از یاد قدح خندان روان روشنم سلمان ساوجی