سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۷۸: چون شمعم در غمت سوزان و اشک از دیده میبارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو شمعم در غمت سوزان و اشک از دیده می بارم به روزم مرده از هجران و شب را زنده می دارم چو شبنم هستم امروز از هوا افتاده در کویت الا ای آفتاب من بیا از خاک بردارم خیال طاق ابروی تو در محراب می بینم وگرنه من به مشتی خاک هرگز سر فرو نارم به عکس بخت من پیوسته بیدار است چشم من دریغ از بخت من بودی به جای چشم بیدارم مرا جان داد عشق یار و می خواهم که این جان را ز راه جان سپاری هم به عشق یار بسپارم سهی سرورم که بر کار همه کس سایه می دارد ز من کاری نمی آید که آرد سایه بر کارم برش چون سایه سلمان را اگر چه پست شد پایه مرا این سربلندی بس که من افتاده یارم سلمان ساوجی