سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۷۶: بر سر کوی دلارام، به جان میگردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر سر کوی دلارام، به جان می گردم روز و شب در پی دل، گرد جهان می گردم غم دوران جهان کرد مرا پیر و چه غم بخت اگر یار شود باز جوان می گردم دیده ام طلعت زیباش که آنی دارد این چنین واله و مست از پی آن می گردم تا نسیمی سر زلف تو بیابم چو صبا شب همه شب من بیمار به جان می گردم ناوک غمزه جادو به من انداز که من پیش تیرت ز پی نام و نشان می گردم تا مگر نوش لبی چون تو به من باز خورد چون قدح گرد لب نوش لبان می گردم تو چو گل در تتق غنچه و من چون بلبل گرد خرگاه تو فریاد کنان می گردم دامن از من مکش ای سرو که در پای تو من می دهم بوسه و چون آب روان می گردم تو مکان ساخته ای در دل سلمان وانگه من مسکین ز پیت کون و مکان می گردم سلمان ساوجی