سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۶۹: ای بهم برزده زلف تو سراسر کارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بهم برزده زلف تو سراسر کارم من چو موی توام آشفته، فرو نگذارم کرده ام نرم به فرمان تو گردن چون شمع چه کنم من که به فرمان تو سر در نارم گرچه در راه تو چون خاک رهم رفته به باد تو مپندار کزین راه غباری دارم نظری کن به من آخر که چو چشم خوش تو مدتی شد که به هم برزده ای بنیادم مشفقی بر سر من نیست که بر آتش من زند آبی به جز از دیده مردم دارم نیست جز صبح مرا یک متنفس همدم کز سر مهر کند یک نفسی در کارم شعله آتش من سوخت جهانی و هنوز دم من می دهی و می نهی ای گل خارم خام طبعان طبع تو به مدارید زمن زان که من سوخته، خام خم خمارم هست سودای ورع در سر سلمان لیکن حلقه زلف بتان می شکند بازارم سلمان ساوجی