سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۳۹: سالک راه تو را با مالک و رضوان چه کار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سالک راه تو را با مالک رضوان چه کار؟ عابدان قبله را با کفر و با ایمان چه کار؟ طالب درمان نه مرد کار درد عاشقی است دردمندان غمت را با غم درمان چه کار؟ صحبت گل را و دل را، هر دو عالم واسطه وصل جانانست ورنی جسم را با جان چه کار؟ چون زلیخای هوایت دامن جانم گرفت یوسف جان مرا در بند و در زندان چه کار؟ عقل می گوید که این راهی است بی پایان مرو گو برو عقلا تو را با بی سرو سامان چه کار؟ جان سپر کردیم و می جوییم زخمش را به جان هر که او را نیست این قوت درین میدان چه کار؟ مدعی را از جمالش نیست خطی، کان چمن عندلیبان راست، زاغان را در آن بستان چه کار؟ کار من عشق است و مذهب عاشقی و هر کسی مذهبی دارد تو را با مذهب سلمان چه کار؟ سلمان ساوجی