سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۲۷: چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمیآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی آید به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمی باید چو چشمت چشم آن دارد که ریزد خون چشم من اگر چشمت به چشمانم زند چشمی بیاساید هر آن چشمی که می بیند به غیر چشم او چشمی چو چشمش چشم تو بیند ز چشمش چشمه بگشاید به سوی چشم من چشمی، بکن ای نور چشم من که تا چشمم ز چشمانت به چشمانی بیاساید به وعده چشم تو گفته: که چشمم را به چشم آرد به چشمت هم شتابی کن که چشمم چشم می باید چه دانی حال چشم من چو چشمت نیست در چشمم؟ که چشمم در غم چشمت چه خون از چشم پالاید اگر چشمت به چشم آرد به چشم خویش سلمان را خوشا چشمی که پیش چشم تو جانا به چشم آید سلمان ساوجی