سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۲۲: چه نویسم که دل از درد فراقت چه کشید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه نویسم که دل از درد فراقت چه کشید؟ یا ز نادیدنت این دیده غم دیده چه دید؟ به امیدی که رسد در تو دل خام طمع سالها دیگ هوس پخت و به آخر نرسید قصه این دل دیوانه درازست و مپرس: که در آن سلسله زلف پریشان چه کشید؟ قصه راز تو مردیم و نگفتیم به کس بشنو این قصه که هرگز به جهان کس نشنید عاشق صورت توست آینه و این صورت هست در چهره آیینه چو خورشید پدید سر زلف تو مرا توبه ناموس شکست چشم مست تو مرا پرده سالوس درید جرعه در دور تو رسمی است که نتوان انداخت خرقه در عهد تو عیبی است که نتوان پوشید دشمنان گر همه کردند زبان چون شمشیر نیست ممکن که مرا از تو توانند برید خواست تا شرح فراق تو نویسد سلمان حال دل در قلم آمد ز قلم خون بچکید سلمان ساوجی