سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۰۴: دوشم آن گلچهره در آغوش بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوشم آن گلچهره در آغوش بود حبذا وقتی که ما را دوش بود لب به لب، رخسار بر رخسار بد رو به رو، آغوش بر آغوش بود هرچه آن جز باده بد، مکروه گشت آنچه غیر از دوست بد، فرموش بود از می لعل لبش تا صبحدم بانگ «هایاهای و نوشانوش» بود از نشاط جرعه پیمان ما عقل و جان سرمست و دل مدهوش بود از خروش ما فلک بد در خروش تا خروس صبحدم خاموش بود زهره و خورشید را از رشک ما بر فلم خون جگر بر جوش بود صبح ناگه از سر ما برگرفت پرده پب را که آن سرپوش بود عزم رفتن کرد حالی دلبرم آن هم از بد گفتن بد گوش بود ریخت سلمان در پیش، از دیدگان گوهری کز لطف او، در گوش بود سلمان ساوجی