سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۹۶: آنها که مقیمان خرابات مغانند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنها که مقیمان خرابات مغانند ره جز به در خانه خمار ندانند من بنده رندان خرابات مغانم کایشان همه عالم به پشیزی نستانند سر حلقه ارباب طریقت بحقیقت آن زنده دلانند که در ژنده نهانند بسیار خیال خرد و دین مپزای دل کین هر دو به یک جرعه می خام نمانند من جز به قدح بر نکنم دیده، چو نرگس فردا که ز خاک لحدم باز نشانند گر خلق برآنند که برانند ز شهرم من نیز برانم که همه خلق برانند ای کرده نهان رخ ز گران جانی اغیار بنمای رخ از پرده که یاران نگرانند نقش رخ خوبت نتوان خواند و رخت را شرط ادب آن است که خود نقش نخوانند روز رخ و زلف چو شبت پرده سلمان بسیار دریدند و شب و روز درانند سلمان ساوجی