سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۸۹: حاشا که تا سلمان بود، ترک می و ساغر کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حاشا که تا سلمان بود، ترک می و ساغر کند ور نیز گوید: می کنم، هرگز کسی باور کند شیخش هوس دارد که او، کمتر کند می خوارگی شیخا تو کمتر کن هوس کو این هوس کمتر کند! رند از پی می سر دهد، ور زآنکه نستانند سر دستار را بر سر نهد، دستار و سر در سر کند چندان که بندم دیده را، تا کس نیاید در نظر ناگه خیال شاهی، از گوشه ای سر بر کند آن کز خمار چشم او، امروز باشد سرگردان فردا چو نرگس با قدح، مست از زمین سر برکند من گرد مستان گشته ام، دانم که گردد همچنین از کاسه سرهای ما، گر کوزه گر ساغر کند کنج خرابات مغان، گنجینه اسرار دان کو مرد صاحب راز تا، در یوزه زین در کند سلمان ساوجی