سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۸۵: در خرابات مرا دوش به دوش آوردند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در خرابات مرا دوش به دوش آوردند بی خودم بر در آن باده فروش آوردند شهسواری که نیامد به همه کون فرود بر در خانه خمار فروش آوردند دوش بر دوش فلک می زنم امروز که دوش مستم از کوی خرابات به دوش آوردند مطربان زیر لب از پرده سرایی، بانی تا چه گفتند؟ که نی را به خروش آوردند ساقیان داروی بیهوشی می در دادند دل بیهوش مرا باز به هوش آوردند شاهدان این همه دلهای پریشان را جمع به تماشای گل غالیه پوش آوردند عشوه دادند فریب و دل و دین را ستدند هوش بردند و نکات و نی و نوش آوردند چشم و ابروی تو از گوشه خود سلمان را در خرابات کشان از بن گوش آوردند سلمان ساوجی