سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۷۳: ز صبا سنبل او دوش به هم بر میشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز صبا سنبل او دوش به هم بر می شد وز نسیمش همه آفاق معطر می شد ز سواد شکن زلف به هم بر شده اش دیدم احوال جهانی که به هم بر می شد ز دل و دیده نمی رفت خیالت که مرا با دل و دیده خیال تو برابر می شد دهن از یاد تو چون غنچه معطر می گشت سینه از مهر تو چون صبح منور می شد آهم از سینه، چو عیسی، به فلک بر می رفت اشکم از دیده، چو قارون به زمین برمی شد بنشستم که فراقت به قلم شرح دهم شرح می دادم و طومار به خون تر می شد به گلم پای فرو رفته، چندانکه زغم می زدم دست به سر پای فروتر می شد روز اول که سر زلف تو را سلمان دید دید کش جان و دل و دیده در آن سر می شد سلمان ساوجی