سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۶۱: خوش دولتی است عشقت تا در سر که باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش دولتی است عشقت تا در سر که باشد پیدا بود کزین می در ساغر که باشد هر عاشقی ندارد بر چهره داغ دردت آن سکه مبارک تا بر زر که باشد هر چشم و سر نباشد در خورد خاک پایت تا سرمه که گردد، تا افسر که باشد؟ هر دل که دید چشمت، آورد در کمندش ترکی چنین دلاور،در لشکر که باشد؟ گفتی که گر بیفتی من یاور تو باشم خوش وعده ای است لیکن این باور که باشد؟ ای آفتاب خوبی در سایه دو زلفت آن سایه همایون تا بر سر که باشد؟ تا دلبر منی تو، دل نیست در بر من در عهد چون تو دلبر، خود دل بر که باشد؟ حالی غریب دارم، شرح و حکایت آن در نامه که گنجد؟ در دفتر که باشد؟ گفتی که بر در من، منشین ز جوع سلمان چون با در تو گردند، او با در که باشد؟ سلمان ساوجی