سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۵۸: هر سینه کجا محرم اسرار تو باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر سینه کجا محرم اسرار تو باشد؟ هر دیده کجا لایق دیدار تو باشد؟ مستان دل اغیار چه لازم که درین عهد هر جای که قلبی است به بازار تو باشد هر آینه آن دل که قبول تو نیفتد کی قابل عکس می رخسار تو باشد من خاک رهت گشتم و گردی که پس از من برخیزد ازین خاک هوادار تو باشد تو گرد کسی گرد که او گرد تو گردد تو یار کسی باش که او یار تو باشد غیر از تو نشاید که کسی در دلش آید آنکس که دلش محرم اسرار تو باشد سلمان اگر از یارغمی در دلت آید باشد که غم یار تو غمخوار تو باشد ای صوفی اگر جرعه این باده بنوشی زان پس گرو میکده دستار تو باشد ظاهر نشود تا همه از سر ننهی دور فرقی که میان سر و دستار تو باشد سلمان ساوجی