سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۵۶: مستور در ایام تو معذور نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستور در ایام تو معذور نباشد هر چند که این ممکن و مقدور نباشد ماقوت رفتار نداریم، اگر یار نزدیک تر آید، قدمی دور نباشد مست می او گرد که مرد ره او را اول صفت آنست که مستور نباشد بی سر و قدت کار طرب راست نگردد بی شمع رخت عیش مرا نور نباشد با چشم تو خواهم غم دل گفت ولیکن وقتی بتوان گفت که مخمور نباشد ما جنت و فردوس ندانیم ولیکن دانیم که در جنت ازین حور نباشد از بوی سر زلف خودم صبر مفرمای کین تاب و توان در من رنجور نباشد هرکس که به کفر سر زلف تو بمیرد در کیش من آنست که مغفور نباشد سلمان ساوجی