سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۵۱: بر منت ناز و ستم، گرچه به غایت باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر منت ناز و ستم، گرچه به غایت باشد حاش لله که مرا از تو شکایت باشد! جور معشوق همه وقت نباشد ز عتاب وقت باشد که خود از عین عنایت باشد من نه آنم که شکایت کنم از دست کسی خاصه از دست تو، حاشا چه شکایت باشد؟ پادشاهی چه عجب گر ز تو درویشان را نظر مرحمت و چشم رعایت باشد! چاره ای کن که مرا صبر به غایت برسید صبر پیداست که خود تا به چه غایت باشد روز مهر تو نهایت نپذیرد که مرا مطلع هر غزلی صبح بدایت باشد خاک پای تو بجان می خرم، ار دست دهد اثر دولت و آثار کفایت باشد در بیابان تمنا همه سر گردانند تا که را سوی تو توفیق و هدایت باشد؟ نیست این بادیه را حد و درین ره سلمان این چنین بادیه بی حد و نهایت باشد سلمان ساوجی