سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۳۶: یارم به وفا وعده بسی داد و جفا کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یارم به وفا وعده بسی داد و جفا کرد هر وعده که آنم به جفا داد، وفا کرد مهر تو بر آیینه دل پرتوی انداخت ماننده ماه نوم انگشت نما کرد هر جور که دیدم ز جهان، جمله جفا بود این بود جفایش که مرا از تو جدا کرد مسکین سر زلفت که صبا رفت و کشیدش بر بویش اگر مست نگشت از چه رها کرد؟ بر زلف تو تا این دل یکتا بنهادم بار دل من زلف تو را پشت دوتا کرد هرچند که چشم تو خدنگ مژه آراست زد بر هدف سینه، بر آنم که خطا کرد شد باد صبا بر دل من سرد از آن روز کو رفت و حدیث سر زلفت همه جا کرد سلمان اگر از عشق بنالد، مکنش عیب! با او غم عشق تو چه گویم که چها کرد؟ بلبل مکن از گل گله بسیار، که آورد صد برگ برای تو و کارت به نوا کرد سلمان ساوجی