سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۳۵: خاک آن بادم که از خاک درت بویی برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاک آن بادم که از خاک درت بویی برد گرد آن خاکم که باد از کوی مه رویی برد از هوا داری بجان جویم نسیم صبح را تا سلامی از من بیدل به دلجویی برد چون زهر سویی نشانی می دهندش، می دهم خاک خود بر باد تا هر ذره ای سویی برد با سر زلف مرا سربسته رازی هست ازان دم نمی یارم زدن ترسم صبا بویی برد بر سرت چندان پریشان جمع می بینم که گر بر فشانی عقد گیسو هر دلی مویی برد تاب مویت نیست رویت راز پیشش دور کن حیف باشد نازنینی بار هندویی برد سلمان ساوجی