سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۳۳: چشمت به خواب چشم مرا خواب میبرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشمت به خواب چشم مرا خواب می برد زلفت به تاب جان مرا تاب می برد من غرقه خجالت اشکم که پیش خلق چندان همی بود که مرا آب می برد سودای ابروی تو مغان راز مصطبه چون غمزه تو مست به محراب می برد امشب به دوش مجلسیان را یکان یکان بردند مست و ترک مرا خواب می برد بنمای رخ که درشب تاریک طره ات دل گم شده ست و راه به مهتاب می برد دل زد در وصال تو دانم که ضایع است رنجی که آن ضعیف درین باب می برد سلمان کجا و قصه زلف تو از کجا؟ بیچاره روزگار با طناب می برد سلمان ساوجی