سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۲۲: به حضرت تو، که یارد، که قصهای ز من آرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به حضرت تو، که یارد، که قصه ای ز من آرد؟ به غیر باد و برآنم که باد، نیز نیارد اگر نسیم نماید، کسالتی به رسالت سلام من که رساند، پیام من که گذارد؟ نسیمی از سر زلف تو می خرم به دو عالم وگر چه خود همه عالم، نسیم زلف تو دارد خیال روی تو در چشم ما و ما، متحیر در آن قلم که چنین صورتی بر آب، نگارد لبم چو یاد کند، ذوق خاکبوس درت را ز شوق مردم چشم من، آب در دهن آرد گرم وصال تو بگذاشت پیش از این دو سه روزی مرا فراق تو دائم که پیش ازین، نگذارد بروز وصل خودم وعده داده بودی، سلمان درین هوس، همه شبهای تیره روز شمارد سلمان ساوجی