سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۲۰: ترک چشم تو، که با تیر و کمان میگردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترک چشم تو، که با تیر و کمان می گردد بنشان کرده دلی، از پی آن می گردد هر که سر گشته چوگان سر زلف تو شد به سر کوی تو، چون گوی، بجان می گردد آنکه پرسید نشان تو و نام تو شنید در پی وصل تو، بی نام و نشان می گردد ما کجا در تو توانیم رسیدن که فلک در پیت بی سر و پا، گرد جهان، می گردد باز شست سر زلف تو، بدوش از بن گوش می کشم دایم و پشتم، چو کمان می گردد نیست محتاج بیان، قصه که چون سر درون همه بر صفحه احوال، عیان می گردد ساقیا رطل گران خیز و سبک، می گردان هین که کار طرب از رطل گران می گردد زایر کعبه او گرد حرم، می گردید این زمان، گرد خرابات مغان می گردد شعر پاک سره خالص سلمان، نقدی است که به نام تو در آفاق، روان می گردد سلمان ساوجی