سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۱۹: هر دمم، چهره به خون مژه، تر میگردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر دمم، چهره به خون مژه، تر می گردد حالم از عشق تو، هر روز، بتر می گردد بر مگرد از من و گر زانکه تو بر می گردی دین و دنیا و سعادت، همه، بر می گردد روی، پنهان مکن از من، که پری رویان را کار حسن، از نظر اهل نظر، می گردد فکر، در راه هوای تو، ز پا می افتد عقل، در کوی خیال تو، به سر می گردد رحم کن بر دلم ای ماه، که از آه دلم خانه ماه فلک، زیر و زبر می گردد آب و سنگم همه بردی و کنون دیده من آسیایی است که بر خون جگر می گردد تا کجا باد صبا، بوی تو در یوزه کند روز و شب بی سروپا بر همه در می گردد تیغ از دست تو عمر ابدی، می بخشد زهر بر یاد تو، جلاب و شکر می گردد رفت بر بوک و مگر عمر تو سلمان چه کنم کار دنیا همه، بر بوک و مگر می گردد سلمان ساوجی