سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۱۰۶: سلطان عشق، ملک دل و دین، فرو گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سلطان عشق، ملک دل و دین، فرو گرفت او حاکم است، نیست کسی را بر او، گرفت ملک مزلزل دل دیوانگان عشق آخر قرار بر مه زنجیر مو گرفت ای گل به نازکی بنشین، بر سریر حسن کز حسن طلعت تو، جهان رنگ و بو گرفت دلها هر آنچه یافت، به یک بار جمع کرد شهباز ما چو باز، پی جست و جو گرفت خار درشت خوی، بسی تیغ زد، ولی عالم بحسن خلق، گل تازه رو، گرفت مطرب بساز پرده، که خون مخالفان ساقی دور، در قدح و در سبو گرفت گر سرو، پیش قد تو زد، لاف همسری آن راچمن، حدیث چنار و کدو گرفت بختم ز خواب دیده، به روی تو باز کرد آن فال را زمانه، به غایت، نکو گرفت سلمان غبار خاک رهش، داری آرزو مقبل کسی که دامن این آرزو گرفت سلمان ساوجی