سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۹۱: اگر غمی است مرا بر دل، از غمش غم نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر غمی است مرا بر دل، از غمش غم نیست مباد شاد، بدین غم، دلی که خرم نیست همه جهان، به غمش خرمند و مسکین ما کزان صنم به غمی، قانعیم و آن هم نیست حسد برم که چرا دیگری خورد، غم تو مرا به دولت عشق تو گر چه غم، کم نیست مرا که زخم جفا خورده ام، دوا فرما به ضربتی دگرم، کاحتیاج مرهم نیست دلم که دست به حبل المتین زلف تو زد ز ملک کوته عمرش، چه غم، که محکم نیست مجوی محرم و همدم طلب مکن، سلمان که در دیار تو، محرم نماند و همدم نیست مگو به باد، غم دل که باد را در دل اگر چه آمد و شد هست، لیک محرم نیست سلمان ساوجی