سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۸۹: دل میخرد حبیب و مرا این متاع نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل می خرد حبیب و مرا این متاع نیست گر طالب سرست برین سر، نزاع نیست کاری است عشق مشکل و حالی است بس غریب کس را به هیچ حال بران، اطلاع نیست دنیا خرند اهل مروت به هیچ وجه ارباب عشق را هوس این متاع نیست در عاشقی دلا ز ملامت مشو ملول کاحوال خستگاه هوا جز صراع نیست در سر ز استماع الست است مستیی ما را که احتیاج شراب و سماع نیست چون زلف اگر به تیغ سرم قطع می کنی ما را به مویی، از تو، سر انقطاع نیست هیچ آتشی به حرقت فرقت نمی رسد وان نیز دیده ام به سوز و وداع نیست سلمان امید مهر از آن ماهرو مدار زیرا میان این مه و مهر اجتماع نیست سلمان ساوجی