سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۸۰: یار ما را یار بسیارست تا او یار کیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار ما را یار بسیارست تا او یار کیست دل بسی دارد ندانم، زان میان، دلدار کیست خاک پایش را تصور می کند در چشم خویش هر کسی تا کحل چشم دولت بیدار، کیست میدهم جان و ستانم عشوه، این داد و ستد جز که در بازار سودای تو، در بازار کیست خواستم مردن به پیشش گفت رویش کار خود کین نه کار توست ای جان و جهان پس کار کیست جان من چون چشم او بیدار شد، گیرم که هست جان من بیمار چشمش، چشم او بیمار کیست کاشکی دیدی، گل رخسار خود در آینه تا بدانستی که در پای دل من، خار کیست دل ز سلمان برد و خونش خورد و می گوید کنون کار عالم بین، که چون کار من بیکار کیست سلمان ساوجی