سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۵۵: زلال جام خضر، دردی مدام من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلال جام خضر، دردی مدام من است مقیم دیر گوشه مغان، مقام من است دلم زباده دور الست، رنگی یافت هنوز بویی از آن باده، در مشام من است لبم ز شکر شکر لب تو، یابد، کام چه شکرهاست مرا، کین شکر به کام من است مرا که نام برآورده ام، به بدنامی همین بس است، که در نامه تو نام من است هزار ساله ره آمد ز ما و من تا دوست اگر برون نهم از ما قدم، دو گام من است به شام و صبح کنم یاد زلف و عارض تو که ذکر زلف و رخت، ورد صبح و شام من است به هرکجا که رسم پای باد، می بوسم که او به دوست، رساننده سلام من است چو بود کار دلم خام، چاره کارش ز عقل می طلبیدم، که او امام من است مرا ز مصطبه، خمار گفت کای سلمان بیا که پختن آن کار، کار خام من است سلمان ساوجی