سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۵۱: من خیال یار دارم، گر کسی را بر دل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من خیال یار دارم، گر کسی را بر دل است کز خیال او شوم، خالی، خیالی باطل است چشم عیارش، به قصد خواب هرشب تا سحر در کمین مردم چشم است و مردم، غافل است عشق، در جان است و می، در جام و شاهد، در نظر در چنین حالت، طریق پارسایی، مشکل است بر نمی دارد حجاب، از هودج لیلی، صبا تا خلایق را شود روشن، که مجنون، عاقل است ما ز دریاییم، همچون قطره و دریا، زما لیکن از ما در میان ما حجابی حایل است یار اگر با ما به صورت می کند، بیگانگی صورت او را به معنی، آشنایی با دل است رحمتی بر جان سلمان کن، که رحمت، واجب است ناتوانی را که بار افتاده در آب و گل است ناتوان جان را به جان دادن، رسانیدم به لب یکدم ای جان خوش برا،کین آخرینت منزل است سلمان ساوجی