سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۴۸: عاشقان را از جمالش، روز بازار امشب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقان را از جمالش، روز بازار امشب است لیلة القدری که می گویند پندار امشب است حلقه ها، بین بسته، جانها، گرد رخسارش چو زلف قدسیان را نیز گویی روز بازار، امشب است عاشقان! با بخت خود شب زنده دارید امشبی ز آنکه در عمر خود آن شوریده، بیدار امشب است پای دار، ای شمع و منشین، تا به سر خدمت کنیم پیش او امشب، که ما را خود سر و کار، امشب است عود در مجلس دمی خوش می زند بی همنفس آری، آری، وقت انفاس شکربار، امشب است جنس فردا پیش نقد جان من، امشب، به می می فروشم، کان بضاعت را خریدار، امشب است زاهدان! یک دم مجالی چون کنم تدبیر چیست؟ چون پس از عمری، مجال صحبت یار، امشب است گفته ای سلمان، که سر ایثار پایش می کنم گر سر ایثار داری وقت ایثار، امشب است سلمان ساوجی