سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۴۷: از بار فراق تو مرا، کار خراب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بار فراق تو مرا، کار خراب است دریاب، که کار من از این بار، خراب است پرسید، که حال بیمار تو چون است؟ چون است میپرسید، که بیمار خراب است کی چشم تو با حال من افتد که شب و روز؟ او خفته و مست است و مرا کار خراب است هشیار سری، کز می سودای تو مست، است آباد دلی، کز غم دلدار خراب است من مستم و فارغ ز غم محتسب امروز کو نیز چو من، بر سر بازار، خراب است تنها نه منم، مست، ز خمخانه عشقت کز جرعه جامش، در و دیوار خراب است سلمان ز می جام الست، است چنین مست تا ظن نبری کز خم خمار، خراب است زاهد چه دهی پند مرا؟ جامی ازین می درکش که دماغ تو ز پندار خراب است سلمان ساوجی