سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۸: من خراباتیم و باده پرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من خراباتیم و باده پرست در خرابات مغان، عاشق و مست گوش، بر زمزمه قول بلی هوش، غارت زده جام الست می کشندم چون سبو، دوش به دوش می دهندم چو قدح، دست به دست دیدی آن توبه سنگین مرا؟ که به یک شیشه می چون بشکست؟ رندی و عاشقی و قلاشی هیچ شک نیست که در ما همه هست ما همان خاک در مصطبه ایم معنی و صورت ما عالی و پست آن زمان نیز که گردیم غبار بر در میکده خواهیم نشست همه ذرات جهان می بینیم به هوایت شده خورشید پرست بود در بند تعلق، سلمان به کمند تو در افتاد و برست ذره ای بود و به خورشید رسید قطره ای بود و به دریا پیوست سلمان ساوجی