سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۵: مرا ز هر دوجهان، حضرت تو، مقصود است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا ز هر دوجهان، حضرت تو، مقصود است که حضرتت به حقیقت، مقام محمود است دریچه نظر و رهگذار خاطر من جز از خیال تو، بر هرچه هست، مسدود است اگر ز دل غرض توست صبر، معدوم است وگر مراد تو از من وفاست، موجودست صبا ز رهگذر کوی توست، غالیه سا بس است باد صبا را، اگر همین سود ست به چهره، خاک درت را نمی دهم زحمت از آنکه چهره به خوناب دیده، پالودست پناه بر دل من، به سایه زلفت چه سایه ایست که بر آفتاب ممدود است؟ به بندگی، از ازل، با تو بسته ام عهدی چگونه ترک کنم عادتی که معهود است؟ ز شوق بزم تو در دیده و دل سلمان مدام، اشک صراحی و ناله عودست سلمان ساوجی