سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۳: به آستین ملالم مران، که من به ارادت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به آستین ملالم مران، که من به ارادت نهاده ام سر طاعت، به آستان عبادت به کشتگان رهت، برگذر، به رسم زیارت به خستگان غمت، در نگر، به رسم عیادت من آن نیم که به تیغ از تو روی برتابم جفای دوست، کمند محبت است و ارادت به التفات تو با من، توان مشاهده کردن که چون کند به عظام رمیم، روح اعادت؟ زما بریدن یاران، بدیع نیست که ما را به تیغ هجر، بریدند، ناف روز ولادت دلا ز کوی محبت، متاب روی، به سختی که رنج و محنت این ره، سلامت است و سعادت بیان عشق، میسر نمی شود به حکایت که شرح شوق، ز حد عبارت است، زیادت حکایت غم عشق، از درون عاشق صادق بپرس، اگر چه ز مجروح نشوند، شهادت مراست پیش تو کاری و کارهای چنین را نسیم صبحدم، از پیش می برد به جلادت جفا، طریقه توست و وفا، وظیفه سلمان تراست، آن شده خوی و مراست این شده عادت سلمان ساوجی