سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۱: باز آمد ای بخت همایون به سعادت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز آمد ای بخت همایون به سعادت چون جان گرامی، به بدن، روز اعادت از غمزه، سنان داری و در زیر لبان، قند چون است به قصد آمده ای یا به عیادت؟ مهری است کهن، در دل و جان من و آن مهر همچون مه نوروز به روزست سیادت در قید چه داری به ستم؟ صید رها کن او خود، به کمند تو در آید، به ارادت گو تیر بلا بار، که من سهم ندارم تیری که زند دوست، بود سهم سعادت با خون جگر ساز، دلا! ز آنکه بریدند با خون جگر، ناف تو در روز ولادت در صومعه، عمری به امید تو نشستم کاری نگشاد، از ورع و زهد و عبادت من بعد برآنیم که گرد در خمار گردیم و نگردیم، ازین مذهب و عادت بی فایده سلمان چه کنی سعی و تکاپوی؟ چون بخت نباشد، ندهد سود جلادت سلمان ساوجی