سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۳: چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب رویت از آتش اندیشه دل یابد تاب چشم مست تو که بر هر طرفی، می افتد بر من افتاد، زمستی و مرا کرد خراب با خیال تو مرا، خواب نیاید در چشم کو خیالت که طلب می کندش، دیده در آب اگر از دیده تو را رغبت خواب است، مگر آب او ریزی وزین بخت، کنی خواهش آب به تمنای لب لعل تو گردد، بر کف آتشین جان رسانیده به لب، جام شراب چون ترا شمع صفت، با همه کس رویی هست من که پروانه ام ای شمع! ز من روی متاب چون نه از آب و گلی، بلکه همه جان و دلی که گر از ماء و ترابی، پس ازین ما و تراب دیگران را هوس جنت اگر می باشد روضه جنت سلمان در توست، از همه باب سلمان ساوجی