سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۱: نوبهار و عشق و مستی، خاصه در عهد شباب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نوبهار و عشق و مستی، خاصه در عهد شباب می کند، بنیاد مستوری مستوران، خراب غنچه مستور صاحبدل، نمی بینی که چون بشنود، بوی بهار، از پیش بردارد نقاب بوی عشرت در بهار، از لاله می آید که اوست در دلش، سودای عشق و در سرش جام شراب دور باد، از نرگس صاحب نظر چشم بدان کو چو چشمت، بر نمی دارد سر از مستی و خواب مدعی منعم مکن، در عاشقی، زیرا که نیست عقل را با پیچ و تاب زلف خوبان، هیچ تاب چشم نرگس، دل به یغما برد و جان، گرمی برد ترک سرمست معربد را، که می گوید جواب؟ ای بهار روی جانان! گل برون آمد ز مهد تا به کی باشد گل رحسار از ما، در حجاب؟ نخسه حسن رخت را عرض کن بر جویبار تا ورق های گل نسرین، فرو شوید به آب بلبلان اوصاف گل گویند و ما وصف رخت ما دعای پادشاه کامران کامیاب سایه لطف الهی، دندی سلطان که هست آسمان سلطنت را رای و رویش آفتاب سلمان ساوجی