خاقانی شروانی
قصاید
شماره ۹۴ - قصیده: ایام خط فتنه به فرق جهان کشید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایام خط فتنه به فرق جهان کشید لن تفلحوا به ناصیهٔ انس و جان کشید دل ها به نیل رنگ رزان درکشید از آنک غم داغ گازرانه بر اهل جهان کشید بر بوی یک نفس که همه ناتوانی است ای مه چه گویی این همه محنت توان کشید هربار غم که در بنهٔ غیب سفته بود دست قضا به بنگه آخر زمان کشید آزاده غرق غصه و سفله ز موج غم آزاد رست و رخت امان بر کران کشید دریاست روزگار که هر گوش ماهیی افکند بر کنار و صدف در میان کشید بس دل که چرخ سای و ستاره فسای بود چرخش کمین گشاد و ستاره کمان کشید روز جهان کرا نکند دیدن ای فتی خورشید چشم شب پره را میل از آن کشید از پای پیل حادثه وار است و دست برد هرکس که اسب عافیتی زیر ران کشید خاقانیا نه طفلی ازین خاک توده چند مرد آنکه خط نسخ بر این خاکدان کشید خاقانی شروانی