حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۴۵۵: یاد روزی که تو را میل به اغیار نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاد روزی که تو را میل به اغیار نبود غیر من با دگری عشق تو را کار نبود دل سودازده روزیکه گرفتار تو شد یوسف حسن تو را هیچ خریدار نبود همچو شیر و شکر آمیخته با هم بودیم غم هجری به میان، حسرت دیدار نبود آشنا بود نگاهت به نگاه عجزم هرچه می بود به دل حاجت اظهار نبود داشت اندیشهء زلفت دل سودازده ام عقدهٔ مشکلم این بود اوا به دل بار نبود عندلیب دل آشفته چه بود احوالش گر به دام سر زلف تو گرفتار نبود؟ رخ خورشید ز هر ذره عیان بود اگر سبل دیدهٔ ما پردهٔ پندار نبود چشم نادیدهٔ ما طاقت دیدار نداشت ورنه محرومی از آن آینه رخسار نبود هر چه آمد به سر، از پستی بخت است مرا ورنه کوتاهی از آن یار وفادار نبود اثر از شادی ایام نمی بود حزین تهمت خنده اگر بر لب سوفار نبود حزین لاهیجی