حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۲: زان شراری که نهان در دل خارا می سوخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان شراری که نهان در دل خارا می سوخت شمع در انجمن و لاله به صحرا می سوخت بود از ساقی ما دوش، ز بس مجلس گرم رنگ در ساغر گل، باده به مینا می سوخت رخ ز می با که برافروخته بودی که ز رشک طرفه آتشکده ای، در دل شیدا می سوخت؟ مست من کاش ز میخانه برون می آمد مفتی مدرسه را، دفتر فتوا می سوخت سینهٔ چاک ز بس آتش سودای تو داشت آب در آبلهٔ بادیه پیما می سوخت کفر دین را نگهت، برق به خرمن زده است شیخ در صومعه، ترسا به کلیسا می سوخت شمع سان روی تو در چشم ترم آتش زد خس و خار مژه ام، در دل دریا می سوخت عشق در سینهٔ من نقش تعلّق نگذاشت دل گرمم، خس و خاشاک تمنّا می سوخت ز آتش جلوهٔ من، شهر کباب است حزین آه ازین برق که در خرمن دلها می سوخت حزین لاهیجی