حزین لاهیجی
ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی)
بخش ۱۶: هستی از غیب خویش و از اطلاق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هستی از غیب خویش و از اطلاق نگذارد چو آفتاب اشراق متزلزل شود به سوی بعید یفعل اللّه ما یشا و یرید متنزل شود علی الترتیب قضی الامر و النصیب یُصیب پایهٔ اوّل اشرف و اعلی دومین از سوم به علم کذا تا به آن پایه ای که از خسّت بنهایت رسد نزول سمت پس از آن سیر در عروج کند به شرف طیّ آن بروج کند تا به جایی رسد کزان افضل نبود حیث کانَ فی الاوّل گر بفهمی مقاصد قرآن ثم لا الله را برخوان پست تر، هر چه دورتر زِ اَحَد نحن بالذل نعرف الابعد اوّلین پایه در وجود و بقا نبود حاجتش به غیر خدا این مقام عقول و انوار است بو اگر برده ای سخن زار است چه فرو خوانمت که بس خامی؟ تو از ایشان شنیده ای نامی معنی آسان نمی شود حاصل چه گشاید ز لفظ لاطایل گفته آن زمرهٔ تمام صفا حسبنا اللّه ربّنا و کفی دومین پایه ای که نفسانی ست در تقوم رهین فوقانیست لیک در جملهٔ صفات و فعال بی کم از خود نماید استقلال سومین پایه با تفاوت قدر شده بعضی نجوم و برخی بدر مهوشانِ برازخند، نفوس که در انظار عالمند عروس وان ملایک که اهل تدبیرند هر یکی در دیار خود میرند همه زین زمره اند تا دانی جرعه نوشان فیض یزدانی وان دوم پایه در تقوّم هم حاجتش با فروتران محکم این مقام طبایع صور است دیده ها بازکن که در نظر است چارمین پایه را چو درنگری جای بیهوشی است و بی خبری غیر امکان و قوّه، چیزی نیست ذوق فعلیت وتمیزی نیست می پذیرد عطای بالا را می نماید قبول شیا را حزین لاهیجی