حزین لاهیجی
خرابات
بخش ۲۰ - حکایت در تحذیر از انس به زخارف کودک فریب: شنیدم که یحیی بن برمک پگاه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شنیدم که یحیی بن برمک پگاه به بغداد می دید عرض سپاه جوانی بدید از هژبران جنگ که بربسته بر خنگ، چرم پلنگ زخامی بدان شیوه مشعوف بود نمایش کنان جلوه ای می نمود ز وضعش برآشفت و دیدش شگفت دل پخه مغزش، رمیدن گرفت بگفتا بگویید این خام را نسنجیده نیرنگ ایّام را ز خامی چه نازی به این پاره پوست؟ اگر پوست از مغز دانی نکوست نهشتند این بر پلنگ درشت چه سان اشهبت را بماند به پشت؟ چنین است رسم خسیسان دهر که از کمتر از خویش گیرند بهر شریفی بباید که از کاینات فشاند چو ما دامن التفات حزین لاهیجی