حزین لاهیجی
خرابات
بخش ۱۳ - شرمندگی از ستایشگران: شنیدم که صاحبدلی پاک دلق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شنیدم که صاحبدلی پاک دلق هدف شد به طعن زبانهای خلق نهادند در وی زبان بدرگان فتادند در پوستینش سگان جوانمرد را وقت شوریده شد به نزدیک پیری جهان دیده شد از آن بدقماران کجباز گفت دغلبازی گمرهان باز گفت دل آشفته شد پیر آموزگار فرو ریخت اشکش چو ابر بهار شنیدی چه گفت آن پسندیده خوی؟ بگفتش برو شکر یزدان بگوی بگو شکر حق آشکار و نهفت کزان بهتری کت بداندیش گفت مرا سوختن باید این کهنه دلق که بدتر از آنم که دانند خلق ستایندم افزون ز معروف کرخ رسانند درگاه کاخم به چرخ ز تو شرمسارند بدگوهران مرا خجلت است از ستایشگران بهشت تو شد تهمت بدسگال مرا دوزخ است آتش انفعال مرا چهره زرد است روز امید تو را چهره سرخ است و محضر سفید حزین لاهیجی