حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳: گرم صدبار میرانی مدامت مدح گو باشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرم صدبار میرانی مدامت مدح گو باشم اگر خون مرا ریزی که بازت خاک کو باشم بخون آلودهٔ تیغ ویم همدم مده غسلم بدین تقریب شاید روز محشر سرخ روباشم بملک عشق گر من بی سر و پایم مکن عیبم که در میدان عشقت بهرچوگان تو گوباشم تن ار چون رشته سازم عشق آن یوسف کنم زیبد ولی چون زال غزال از خریداران او باشم هوای آن بود بر سر که گیرم گلرخی در بر بروی سبزهٔ ساغر زنم بر طرف جوباشم برآنم تا شود چنگم هم آواز ونیم دمساز بمیخانه نهم پا دست در دست سبو باشم ز شوق قد او شد اشک طوبی جویبار خلد همین تنها نه من عمریست کاندر آرزو باشم مراراندن ز باغ ای باغبان ز انصاف بیرونست که من از گلشن تو بلبلی قانع ببو باشم کند گه جای مسجدگه کلیسا گه کنشت اسرار سخن کوته بهر صورت ترا در جستجو باشم حکیم سبزواری