جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴۸: معشوقه به چنگ آر و می و چنگ و چغانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
معشوقه به چنگ آر و می و چنگ و چغانه کاحوال جهان جمله فسون است و فسانه ساقی به می از لوح دلم عقل فروشوی تا چند غم عالم و افسوس زمانه کوته نظران چهره مقصود نبینند تیر از نظر راست شود سوی نشانه آن سوز که در سینه من دوش نهان بود امروز به خورشید رسانید زبانه گر اهل دلی عیب مکن بی خبران را بر عاشق دلداده نگیرند بهانه پُر شو ز مَی ای دلشده تا دوش به دوشت آرند چو چنگ از در میخانه به خانه آمد به لب خشک ز غم کشتی جانم وین بحر طلب را نه پدید است کرانه خرّم دل آن کاو چو جلال از همه عالم بگرفت کناری و برون شد ز میانه جلال عضد یزدی