جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴۳: ای بی سببی ز بنده برگشته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بی سببی ز بنده برگشته واندر پی صحبتی دگر گشته گم شد دلم آه تا کجا شد آن سوخته غریب سرگشته ای بس که دلم به جست و جوی او ماننده باد در به در گشته گر موج برآورد سرشک من بینی مه و آفتاب سرگشته بشکفت ز دیده لاله ها ما را از بس که رخ تو در نظر گشته خضر است هنوز خطّ تو او را از آب حیات آبخور گشته گر یار ز در درآیدم ناگه باز آید باز بخت سرگشته ای در غم لعل گوهرافشانت رخساره سیم من چو زر گشته گشته ست سیاه زلف هندویت از بس که به آفتاب درگشته هرچند حدیث ما دراز آمد پیش دهن تو مختصر گشته از آه جلال ناگهان بینی نُه طاق سپهر جمله درگشته جلال عضد یزدی